هنر و گرافیک

مقاله و تحقیق و پایان نامه رشته هنر و گرافیک

هنر و گرافیک

مقاله و تحقیق و پایان نامه رشته هنر و گرافیک

هنر بازیگری

هنر بازیگری

مقدمه :

بازیگری چیست ؟

بارها از خود پرسیده‌ام، چگونه می توان به این سئوال پاسخی داد که هم قابل قبول باشد و هم حق مطلب را ادا کرده باشد. قبول، از نقطه نظر عام عرض کردم، چون می پندارم، تمام تئوری‌ها در بازیگری راهگشا و ضروری اند ولی هیچ گاه در توضیح خود حق مطلب را ادا نکرده‌اند .

حق مطلب یعنی آن اتفاق ظریف و پیچیده ای که در ذهن بازیگر شکل می‌گیرد و به روان و جسم او منتقل می‌شود. بین آن اتفاق از لحظه اول برخورد بازیگر با کاراکتر تا لحظه‌ای که وی روی صحنه است یک فضای خالی است و کلمات تئوریسین ها برای پر کردن این فضای خالی مثل وضعیت کهکشانها در فضای لایتناهی است. یعنی فضاهای خالی و بی‌توضیح بسیار بیشتر از کلمات و توضیح‌های ارائه شده‌اند. البته منظور من بخش تکنیکی قضیه، مثل تسلط بر بدن و بیان و … نیست. پر واضح است که برای بازیگری تئاتر باید توانایی‌های ویژه‌ای که جهت این کار لازم و ضروری‌اند کسب شود و تجربیات اساتید فن در این راه لازم الإجرا است ولی این فقط ابتدای ماجراست، نکته اصلی همان اتفاق درونی و تبلور کاراکتری دیگر در بازیگر است که همواره در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. به نظر من و خیلی‌های دیگر هر انسانی یک نسخه منحصر به فرد است و دارای دنیای ویژه خود پس در هر کاری من جمله بازیگری، می تواند روش ویژه و منحصر به فرد خود را داشته باشد که البته این امر با شناخت تئوری‌ها و مکاتب و سپس عبور کردن از این شناخت صورت می گیرد و این در عمل به نحوه زندگی کردن بازیگر بستگی دارد که چگونه می‌اندیشد و از چه پنجره‌ای به تماشای باغ نشته است.

« بازیگر بدون در دست داشتن نظامی از ارزشهای فردی هیچ است، حتی اگر استعدادی شگرفت را دارا باشد[۱] »

این جمله به نظر من کتابی خواندنی است. این نظامی از ارزشهای فردی او را منحصر به فرد و روش او را ویژه می‌کند، حال این تجربه است که روش ویژه‌ای او را پر رنگ تر کرده و او را در این راه پخته می‌کند.

جهت دانلود متن کامل مقاله هنر بازیگری کلیک نمایید

هنر سلجوقیان

هنر سلجوقیان

مقدمه

اسلام را باید هم دینی به شمار آورد که حضرت محمد (ص) پیام آن بود، وهم نوعی روش زندگی که توانست اقوام مختلف از نژاد های گوناگون را گرد هم آورد و برابری و تساوی بین آنها بر قرار سازد. وحدت فرهنگی مورد نظر و پیشبرده اسلام، ضرورتا قلمرو و خلاقیت هنری را در بر گرفت. هنر اسلامی با تأکید بر نیروهای خلاقه ممالک مفتوحه در جای خود یک کل جدید از این منابع گوناگون فراهم ساخت که مبانی آن مستقیما و بلافاصل روشن و بدیهی نبوده هنر اسلامی از سنن باستانی خاور نزدیک از ایران از جهان فرهنگ هندی و رومی از تمدن بیزانس از آسیای مرکزی و سنن هندی و بالاخره از جریانهای منطقه ای و مردمم در بخشهای مختلف امپراتوری اسلامی، تاثیر پذیرفت. هنر اسلامی را می بایست قبل از همه از عصر فتوحات اعراب و نیمه دوم قرن اول هجری مشخص کرد. (شروع این دوره می بایست در سال ۶۶۱ م یعنی تاریخ انتقال خلافت اموی به دمشق در سوریه سابق بیزانس دانست) تداوم هنر اسلامی به رغم ادوار افول و رکود تاکنون ادامه یافته است .

هیاتهای اکتشافی به ویژه از اوایل قرن بیستم، شکافهای شناخت مارا از آثار هنر اسلامی پر کردند. انواع مختلف این آثار هنری از طریق پژوهش کامل شناخته شدند و پرده از روی اسالیب فنی آنها به یکسو نهاده شد.

  ترکان سلجوقی در ایران و بین النهرین

ترکان سلجوقی گذشته از اینکه جنگاورانی دلاور و سوارکارانی خستگی ناپذیر بودند توانستند حکومتی نیرومند بنیاد افکنند که از ایران تا بین النهرین و آسیای صغیر قفقاز را زیر نگین داشت. در افغانستان پادشاهی پدید آوردند و تا پایان سده یازدهم‏ ، برابر با قرن پنجم، هندوستان را تسخیر ساختند. پادشاهان سلجوقی پشتیبان دانشمندان و شاعران و مؤرخان و جغرافیا نگاران بودند.

سلجوقیان ایران اصفهان را پایتخت ساختند. اصفهان مانند قاهره زندگی خود را مدیون یک رود است. آب زاینده رود از کوههای غربی سرچشمه می گیرد و در دشتهای سر سبز اصفهان پراکنده می شود. اصفهان سالها پیش از آنکه سلجوفیان به آنجا بیایند کانون بازرگانی و صنعت و هنر بوده است.

کاخ سلجوقی و میدان بزرگی که در برابر آن بوده سالها است که ناپدید شده، اما مسجد جمعه سلجوقی که آن نیز مشرف به میدان بوده هنوز پایدار است. این مسجد به شکل یک ساختمان مستطیل در یک سوی حیاط نبوده، بلکه نقشه آن پایه ای شد برای ساختمان مسجدهای دیگر ایران.

جهت دانلود متن کامل مقاله هنر سلجوقیان کلیک نمایید

هنر شاعری یا شاعر هنری

هنر شاعری یا شاعر هنری

مقدمه

هنر و ادبیات ،برای خدمت به انسان و پاسخگویی به بخشی از نیازهای روحی او پدیدار شده و همراه با دگردیسی زندگی ، دچار تحول شده اند . نخستین دست نوشته های آدمی ، نقاشی را به ذهن متبادر می کند و اولین زمزمه های او ، یادآور شعر و ادبیات است ، از همین رو می توان نتیجه گرفت که پیوند این دو ، پیشینه ای به دیرینگی تاریخ بشر دارد .

پیوستگی درونی و ذاتی هنر و ادبیات در پاره ای موارد ، به قدری زیاد است که نمی توان این دو را از هم تفکیک کرد . اولین نکته ای که در این تحقیق باید به آن توجه کرد ، جامعیت این دو واژه در گذشته است و فضای حاکم بر ادبیات و هنر ، برخاسته از این نوع نگرش است . ادبیات (literature) در معنای عام و سنتی خود ، به اندازه ای گسترده و دراز دامن است که هر نوع نوشته را در بر می گیرد و شامل تمام دانش هایی است که در قالب ادبیات جلوه یافته اند ؛ ولی در معنای خاص و امروزی خود « به آثاری در گونه های (Genres) بر جستۀ ادبی یعنی حماسه ،درام ، غزل ،رمان ، داستان کوتاه و قصیده اطلاق می شود » (Cuddon,1984:365)

هنر نیز در گذشته ، مفهوم سنتی ای داشت که شامل تمام دستاوردهای فکری و عملی انسان بود و در دایرۀ محدود واژه art قرار نمی گرفت بلکه تمام کمالات و فضایل بشری را شامل می شد . ریشۀ این واژه را سانسکریت می دانند که از ترکیب کلمۀ « سو» (نیک ) و « نر» ( مرد یا زن ) شکل گرفته و در زبان اوستایی حرف (س) به (ه) تبدیل شده و « هونر» در فارسی میانه به صورت « هنر» در آمده است . گروهی دیگر این کلمه را شکل گرفته از « هو» ( خوب) و « نر» (مرد) می دانند .

کادول (Caudwell) هنر را واکنش هوشیارانه و ژرف انسان نسبت به جهان می داند (تامسون، ۲۵۳۶ :۶۶ ) که مطابق آن ، انسان می کوشد تا جهان را با خلاقیت خود بازآفرینی کند . شاید یکی از جامع ترین تعاریف هنر که هنرهای امروزی را در خود جای می دهد ، عقیدۀ ورون (لاتین) ( ۸۵ – ۱۸۲۵ ) باشد که « هنر تجلی احساس (emotion) است که از خارج ، به وسیلۀ ترکیب خط ها ، شکل ها ،رنگ ها و یا از راه توالی اشارات و حرکات ، صداها یا الفاظ که تابع اوزان معینی هستند ، انتقال می یابد » ( تولستوی ، ۱۳۴۵ : ۶ -۴۵)

پاسخ به این سوال که ادبیات ، گونه ای از هنر است یا هنر شاخه ای از ادبیات ، ارتباط مستقیمی به نگرش ما دارد که هنر و ادبیات را در مفهوم عام یا خاص خود در نظر بگیریم و یکی از آن دو را زیر شاخۀ دیگری قرار دهیم اما در هر حال ، باید گوشه چشمی به سخن یاکوب برونوفسکی (Jacob Bronowski) داشته باشیم که این دو « در یکدیگر سهیم اند و این مهم تراز تفاوت های مضامینی واقعی است که از یکدیگر جداشان می کند » (طلا مینایی ،۲۵۳۶ :۹)

جهت دانلود متن کامل مقاله هنر شاعری یا شاعر هنری کلیک نمایید

هنر شرق و غرب(ایران ،روم،یونان)

هنر شرق و غرب(ایران ،روم،یونان)

مقدمه

چون ما دوستداران زیبایی هستیم دلی با سادگی و ذهن را بی آنکه مردانگی از دست برود تربیت می کنیم ما پیروان مکتب یونانیم فرهنگ یونان بدان سان به دست ما رسیده از کمال مطلوب آموزش و پرورش و زندگی انسان دوستانه ای که فرهنگ مزبور پی افکنده بود سخن گفته است.

در تفکر یونانیان آنچه آدمی را از همه چیز متمایز می گرداند عقل است و عقل آدمی که استدلال کردن را آموخته باشد برترین پدیده یا کارکردی است که طبیعت آفریده است. یونانیان می گفتند نظام طبیعت و عقل زیبا ساده است و زیبایی اشیاء با شناخت ما از آن ها یکی است. بدین ترتیب زندگی زیبا و دستیابی به روح زیبا در پی پذیرفتن آن جمله معروف یونانی خودت را بشناس می آید.

در یونان انسان ادعا می کند که قدرت ویژه اش که قدرت عقل است او را در مرتبه ای بس فراتر از جانواران قرار می دهد. لیکن ذهن یونانی به طرزی خشک یا رنگ پریده عقل گرای نیست به بیان درست تر هنر یونان با فرهنگ یونان ترکیب فشرده از اضداد و گونه ای هماهنگی میان عاطفة عمیق و نظام منطقی تشکیل می دهد. روشنی و تقارن این هنر سرد نیست بلکه خیره کننده است شکل هایش می تواند دقیق و مطابق اصول ریاضی و در همان حال سرشار از زندگی باشند.

یونان در نقطه مقابل مصر با سطوح کشیده افقی دشت رسوبی میان جلگه های صحرایی و تابش ظاهراً بی تغییر آفتاب کشوری است با جغرافیا و آب هوای متغیر.

خلیج های واقع در خط ساحلی عمیقاً تو رفته و بریده بریدة آن یونان را به سرزمینی نیمه خشک و نیمه دریایی تبدیل مب کند آب بخشانهای کوهستان های این کشور را به چندین واحد کوچک تقسیم می کند. آب و هوای یونان بسیار تند زمستان های سرد و تابستان های خشک و گرم تبدیل می کند. تقریباً همیشه نسیم خنک از دریا می وزد. هوای فوق العاده صاف و جو تقریباً بلورین آن را غالباً لکه های پراکنده ابراز یکدستی در می آورد. یونانیان با علاقه ای که به طبیعت داشتند کوهستان ها، جنگلها، رودها، آسمان و دریا را سکونتگاه خدایان دانسته اند. زئوس پادشاه این قلمرو خدایان را در حال فرمانروایی از فراز بلندترین قله یعنی اولمپ مجسم کرده اند. پرستش طبیعت به پرستش شخصیتها تکامل می یابد. خدایان شکل هایی انسانی به خود گرفته اند که عظمت و نجابت شان را ضعف اخلاقی انسان مبرا نیست به بیان درست تو بر خلاف خدایان مصر و بین النهرین یگانه تفاوت واقعی این خدایان با انسان ها این بود که ایشان فنا ناپذیر بودند. یونانیان خدایان خویش را به صورت انسان ها و انسان های خویش را به صورت خدایان درمی آورند. آفریدن فرد کامل کمال مطلوب یونانیان می باشد. یونانیان یا هلنی ها حاصل در هم آمیزی مردمان اژه ای و مهاجمان هندواروپایی می باشند.

جهت دانلود متن کامل مقاله هنر شرق و غرب(ایران ،روم،یونان) کلیک نمایید

نقش خط در ایجاد فضای تجسمی

نقش خط در ایجاد فضای تجسمی

مقدمه

خط ، گاه بر اثر تلاش مستقیم در جهت ایجاد آن پدید می آید و گاه در اثر ارتباط دوسطح یا دو رنگ یا کنارة شکل و فرم در ارتباط با فضا، ایجاد می شود.

در حالت اول، خط تجسمی پدید آمده، نیرویی متحرک و پنهان را در طول مسیر حرکت خود جا به جا نموده، از بار عاطفی و حسی برخوردار است.

در حالت دوم، خط جنبشی محسوس نداشته و احساس یا کیفیت تجسمی خاصی را در خود خلاصه ندارد.

خط خطی کردن دوران کودکی از اولین تجربیات انسان است. کودک احساسات خود را با کشیدن بر روی کاغذ دیوار یا هر شی و در دسترس نشان می دهد سپس در مدرسه با خطوطی آشنا می شود که مفاهیم خاصی دارند و برای نوشتن الفبا، اعداد و ترسیم اشکال هندسی، از آنها استفاده می کند. انسان حتی خطوطی را تجربه می کند که تنها تصور ذهنی اوست. اگر کف دو دست خود را بهم بچسبانید، در مرز میان دستها خطی را می بیند که در حقیقت وجود ندارد. از همه جالب تر خط میان آسمان و زمین است که در ذهن، ایجاد می شود و همه ما می دانیم که چنین خطی وجود ندارد اما آن را می بینیم. بنابراین تشخیص و تجسم خط بصری مشروط است به این که در چه وسعتی، با چه فاصله ای و از کدام زاویه دید عناصر بصری را در یک ترکیب تجسمی قرار دهیم . در تعریف تجسمی خط عبارت است از حرکت یا شکل کمتر بصری خواه بدون ضخامت و به صورت مجرد و خواه با داشتن ضخامت و برجستگی، مثل مرزهای پیرامون یک مسطح، محل برخورد دو سطح با دو زاویه مختلف، مرز حاصل از تباین دو سطح رنگین با تیرگی متفاوت و اثر حرکت مداد، قلم مو یا یک شیء نوک تیز بر یک صفحه.

کلمه خط ، انواع اندازه ها و ضخامت های مختلف خطوط مستقیم یا منحنی و خطوطی را که به تدریج پهن و نازک می شوند در بر می گیرد. خط در حوزه طراحی، قدیمی ترین ، مهمترین، و قاطع ترین عنصر بصری است. به طور کلی خط، نقله در حال حرکت و ساده ترین شکل نمایش تحرک است. قدرت، سرعت اجرا و سهولت بیان مفاهیم، از خط عنصری ساخته است که در بسیاری از موارد بر عناصر بصری دیگر برتری می یابد. مجموعه خطوطی که انسان می تواند به وجود بیاورد سه نوع است. حرکت یکنواخت دست در یک جهت خط مستقیم را به وجود می آورد که آن را می توان با سرعت و دقت ترسیم کرد. خط مستقیم در سه حالت مختلف ترسیم می شود. ۱- حالت عمودی ۲- حالت افقی ۳- حالت مورب خط مستقیم در هر سه حالت جهت و تحرک دارد. ما به صورت غریزی نسبت به خطوط واکنش نشان می دهیم. خط عمودی از نظر بصری احساس تعادلی و ثبات را بر می انگیزد. خط افقی احساس آرامش و یکنواختی را ایجاد می کند. خط مایل پویاترین خط است، جنبش و کشاکش بصری ایجاد می کند، حالتی ناپایدار دارد و تحرک آن بر انجام عمل دلالت می کند. این خط برای ایجاد تعادل تصویری به عناصر دیگر نیازمند است. زیرا بین حالت خطوط افقی و عمودی در نوسان است. همچنین خطی که به سرعت کشیده شود و با خطی که آهسته ترسیم شود تفاوت دارد. خطوط ممتد و طولانی ثبات و استحکام بیشتری دارند. خطوطی که در زمان کوتاه و به صورت بریده بریده اجرا می شوند، احساس تزلزل را بر می انگیزد.

جهت دانلود متن کامل مقاله نقش خط در ایجاد فضای تجسمی کلیک نمایید