در این مقاله به رابطه بین ثبات سیاسی و امنیت اقتصادی اشاره دارد و اینکه، وجود ثبات سیاسی مقدمه ضروری و لازم برای نیل به امنیت اقتصادی می باشد. برای تبیین این ارتباط و کاربردی نمودن آن، مؤلف از اصطلاح \"ریسک ملی\" استفاده می نماید که چهارگونه ریسک (سیاسی، سیاستگذاری اقتصادی، ساختار اقتصادی و نقدینگی) را شامل می شود. تحلیل آمارهای مربوط به شاخص های چهارگانه فوق در گستره جهانی حکایت از بالا بودن رقم ریسک ملی در جمهوری اسلامی ایران دارد که این به نوبه خود دلالت بر کاهش ضریب امنیت اقتصادی دارد. محور اصلی این راهکارها را که ریشه در بحث \"ریسک ملی\" دارند، اتخاذ سیاست هایی در حوزه سیاست و اقتصاد شامل می شود که به نحوی به حاکمیت قانون، اصلاح نظام نقدینگی و گردش سرمایه در کشور و بالاخره نوع اعمال حاکمیت، منجر می شود. مقاله حاضر به بررسی اثرات متقابل سرمایه گذاری و رشد تولید ناخالص داخلی با تکیه بر نقش ثبات اقتصادی و عوامل موثر بر رشد از طریق روش حداقل مربعات سه مرحله ای می پردازد.
نتایج این مطالعه که برای کشور ایران طی دوره 79-1342 مورد آزمون قرار گرفته، مبین این است که شرایط بی ثباتی اقتصاد کلان ایران به خصوص طی سه دهه آخر، موجب کاهش کارایی سرمایه گذاری و به تبع آن کاهش رشد اقتصادی شده است. همچنین نتایج بیانگر این است که سیاستهای نامناسب و ناهماهنگ دولت در ایجاد بی ثباتی اقتصادی به عنوان مانعی جدی بر سر راه رشد اقتصادی عمل کرده اند. امروزه کارآفرینی برای رشد و ایجاد فضای سالم اقتصادی در جامعه لازم است و نقش آن در پایداری و ثبات اقتصادی تایید شده است.
منبع : مقاله نقش دولت در ایجاد فضای سیاست گذاری با ثبات اقتصادی
این مقاله با اشارهای به اهمیت مدیریت منابع انسانی در شرکتهای تعاونی.
در محیط رقابتی امروز آغاز میشود.
برای گردآوری اطلاعات از روش کتابخانهای و میدانی و پرسشنامه استفاده شده است.
پرسشنامه در بین 185 نفر از افراد نمونه توزیع و پس از گردآوری در نرم افزارهای SPSS و لیزرل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
و در مدیریت منابع انسانی بیش از پیش باید به این فناوری توجه شود.
مدیریت منابع انسانی معطوف به سیاستها، اقدامات و سیستمهایی است که رفتار، طرز فکر و عملکرد کارکنان را تحت تاثیر قرار میدهند.
مدیریت
منابع انسانی عبارتست از رویکردی استراتژیک به جذب، توسعه، مدیریت، ایجاد
انگیزش و دستیابی به تعهد منابع کلیدی سازمان؛ یعنی افرادی که در آن یا
برای آن کار میکنند.
مدیریت منابع انسانی یعنی مدیریت کارکنان سازمان .
مدیریت
منابع انسانی( یا به اختصار منابع انسانی )( به انگلیسی: Human resources
management )، عبارت است از فرایند کار کردن با افراد، بهطوریکه این
افراد و سازمانشان به توانمندی کاملی دست یابند، حتی زمانی که تغییر، نیاز
به کسب مهارتهای جدید، تقبل مسیولیتهای جدید و شکل جدیدی از روابط را
ملزم باشد.
[1] در واقع مدیریت منابع انسانی استفاده از نیروی انسانی در
جهت اهداف سازمان است و شامل فعالیتهایی نظیر کارمندیابی و جذب، آموزش،
حقوق و دستمزد و روابط سازمانی میشود.
به عبارتی دیگر مدیریت منابع
انسانی تابعی در سازمان است که عملکرد کارکنان را در خدمترسانی به اهداف
استراتژیک کارفرما، به حد اعلا میساند.
مدیریت منابع انسانی به دنبال یافتن چگونگی مدیریت افراد در سازمانها، با تمرکز بر سیاستها و سیستمها میباشد.
همچنین
مدیریت منابع انسانی به روابط صنعتی توجه دارد، که همان تعادل در اعمال
سازمانی با قوانین ناشی از بحثهای بین کارکنان و مدیران و قوانین دولتی
میباشد.
مدیریت منابع انسانی محصول جنبش روابط بشری در اوایل قرن بیستم
میباشد، زمانی که محققان شروع به مستندسازی روشهای ایجاد ارزشهای
کسبوکار بوسیله مدیریت استراتژیک نیروی کار کردند.
این تابع در ابتدا
تحت تاثیر کارهای معاملاتی، مانند سازمان حقوق و مزایا بود، اما با توجه به
جهانی شدن، تقویت شرکتها، پیشرفت تکنولوژی، و تحقیقات بعدی، اکنون مدیریت منابع انسانی بر
ابتکارات استراتژیک مانند ادغام و تملیک، مدیریت استعداد، برنامهریزی
جانشینی روابط صنعتی و روابط کاری، چندگانگی فرهنگ و گنجایش میباشد.
منبع : مقاله مدیریت منابع انسانی
اهداف بررسی منابع مرتبط با رضایت شغلی میتواند سبب پیشرفت فردی و شغلی
میانسالان و سالمندان شاغل شود و موفقیت بیشتر آنها را در آینده پیشبینی
کند.
در پژوهش حاضر با هدف پیشبینی رضایت شغلی براساس ویژگیهای شخصیتی و توانمندسازی روانشناختی در بین میانسالان و سالمندان شاغل انجام شد.
نتایج
نشان داد ویژگیهای شخصیتی برونگرایی، مسیولیتپذیری و انعطافپذیری به
ترتیب با ضریب همبستگی ۰/۴۲، ۰/۳۴ و ۰/۰۷ با رضایت شغلی رابطه مثبت دارند.
همچنین
بین توانمندسازی و رضایت شغلی با ضریب همبستگی ۰/۴۳ رابطه مثبت و معناداری
وجود دارد، اما بین رواننژندی و دلپذیر بودن با رضایت شغلی رابطه معنادار
یافت نشد.
نتیجه گیری با توجه به یافتههای این مطالعه میتوان نتیجه
گرفت ویژگیهای شخصیتی و توانمندسازی روانشناختی، توان پیشبینی رضایت
شغلی میانسالان و سالمندان را دارند.
پورتر».سازمانها امروزه در محیطی کاملا رقابتی که همراه با تحولات شگفت انگیز است باید اداره شوند.
کارکنان
زمانی میتوانند به خوبی از عهده وظایف محوله برآیند که از مهارت، دانش و
توانایی لازم برخوردار بوده و اهداف سازمان را به خوبی بشناسند.
ابزاری که میتواند در این زمینه به کمک مدیران بشتابد فرایند توانمندسازی است.
( عبدالهی و دیگران، ١۳۸۵ ). مهمترین و حیاتیترین دارایی هر سازمان، نیروی انسانی آن سازمان است.
نیروی انسانی توانمند، سازمان توانمند را به وجود میآورد.
از نظر« دراکر» رشد اقتصادی مرهون توانمند کردن کارکنان فرهیخته است.
سازمان توانمند محیطی است که کارکنان در گروههای مختلف، در انجام فعالیتها با یکدیگر همکاری میکنند.
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر تعدیلکنندگی بهرهوری نیروی انسانی در رابطه بین اعتماد سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی انجام شد.
جمع
آوری دادهها براساس پرسشنامههای اعتماد سازمانی دیکینسون( ۲۰۰۹ )، رفتار
شهروندی سازمانی راولیز( ۲۰۰۸) و بهرهوری نیروی انسانی هرسی و گلداسمیت(
١۹۸١) صورت گرفت که ضریب آلفای کرونباخ آنها به ترتیب ۴/۸۸%، ۷/۸۸% و
۵/۷۹% بهدست آمد و روایی صوری و محتوایی آنها با استفاده از نظر متخصصان و
کارشناسان خبره و روایی سازه به کمک تحلیل عاملی تاییدی تایید شد.
یافته
ها: یافتههای تحقیق نشان داد که اعتماد سازمانی منجر به بروز رفتار
شهروندی سازمانی شده بهطوری که با در نظر گرفتن بهرهوری نیروی انسانی به
عنوان متغیر تعدیلکننده، شدت رابطه بین اعتماد سازمانی و رفتار شهروندی
سازمانی افزایش مییابد.
نتایج: مسیولین و متولیان با سرمایهگذاری در
اعتماد سازمانی و مدیریت بهره وری نیروی انسانی میتوانند شاهد ارتقای هر
چه سرعت رشد صنایع و توسعه آن در دهههای اخیر حاکی از آن است که کشورمان
درحال گذر از یک اقتصاد نیمه صنعتی به صنعتی است.
به
همین خاطر در این مقاله سعی بر آن شده است تا ضمن اشاره به مفاهیم اصلی
بهره وری، به رویکردها و راه کارهای مختلف افزایش بهره وری پرداخته شود؛ و
ضمن تشریح اهمیت بهره وری به تبیین عوامل موثر در ارتقا، ایجاد شرایط لازم
برای بهبود بهره وری نیروی انسانی و عوامل موثر در کاهش بهره وری نیروی انسانی نیز پرداخته میشود.
زمانی
که بهره وری در سازمان وجود داشته باشد به معنای این است که کارایی سازمان
نیز افزایش یافته است کارایی سازمان بسته به مهمترین بخش سازمان، نیروی
انسانی آن است نیروی انسانی همواره نیاز به تغییر و تحول دارد که از
یکنواختی خارج شده و بتواند بهره وری لازم را برای سازمان به وجود آورد
همواره سازمانها باید پویا و زند بوده که بتوانند کارکنان و نیروی انسانی
خود را کارا و بهره ور کنند.
از عوامل دیگر درونی بهره وری که تاثیر
زیادی بر افزایش بهره وری دارد و میتواند در بهبود آن نقش بارزی را ایفا
کند، آموزش است برخی مطالعات نشان دهنده این واقعیت است که بین آموزش و
بهره وری همبسگی مثبت بسیار قوی وجود دارد نیروی انسانی اموزش دیده بوده،
از رشد و بهره وری بالایی برخوردار بوده است.
شرایط و مجازات معاونت در جرم را در گفتوگو با کارشناسان حقوقی بررسی کردهایم.
مصادیق
زیادی برای معاونت یا عنصر مادی در جرم وجود دارد که این وکیل دادگستری
آنها را طبق ماده ۱۲۶ قانون مجازات اسلامی شامل تحریک، ترغیب، تهدید،
تطمیع، دسیسه، فریب و نیرنگ، سواستفاده از قدرت، تهیه وسایل ارتکاب جرم،
ارایه طریق ارتکاب جرم و تسهیل وقوع جرم معرفی میکند.
وی در ادامه ماده
۱۲۷ قانون مجازات اسلامی را نیز مورد توجه قرار میدهد و در این باره
میگوید: قانونگذار در این ماده مقرر کرده است در صورتی که در شرع یا
قانون، مجازات دیگری برای معاون تعیین نشده باشد مجازات وی به ۴ دسته تقسیم
میشود:معاون جرم شخصی است که عناصر مادی ومعنوی جرم اصلی ارتکاب یافته
بوسیله مباشر یا شرکای جرم را انجام نداده است، بلکه درشرایطی معین
درارتکاب جرم مذکور مداخله کرده است.
م.ا و درحقوق لبنان تحریض به جرم
درمواد ۲١۷ و ۲١۸ قانون جزای این کشور و متدخل که همان معاون است در مواد
۲١۹ و۲۲۰ پیش بینی شدهاست.
ودرحقوق لبنان به شرط آنکه نتیجه حاصله
عرفا قابل پیش بینی باشد، معاونت در جرایم غیرعمدی پذیرفته شده است زمان
وحدت قصد بین مجرم اصلی ومعاون یا قبل از ارتکاب جرم یا مقارن باارتکاب
جرم.
مطمینا
در دنیای پرتلاطم امروزی، یکی از موضوعاتی که میتواند جوامع بشری را از
اختلافات شخصی و جمعی در امان بدارد، «آشنایی با حقوق متقابل افراد با
یکدیگر و قانون» است که مهمترین اثر این آشنایی و آگاهی را میتوان در
پیشگیری از وقوع بسیاری از مشکلات حقوقی دانست؛ بنابراین، امروز تلاش داریم
تا موضوع «معاونت در جرم» را بررسی کنیم.
امکان دارد در ارتکاب جرایم عمدی، علاوه بر مجرم عوامل دیگری نیز حضور داشته باشند؛ حضوری که در روند بروز جرم تاثیرگذار است.
معاون
جرم کسی است که بدون آنکه خودش در عملیات اجرایی جرم منتسب به مباشر،
دخالت داشته باشد، با رفتار خود عمدا وقوع جرم را تسهیل کرده یا مباشر را
به ارتکاب آن برانگیخته است.
معاونت در جرم در صورتی قابل مجازات است که
شخصی به غیر از مرتکب اصلی، جرمی را که در قانون برای آن مجازات تعیین شده
است، یاری و مساعدت کند.
برای انجام فعل مجرمانه شخص مجرم و مباشر نقش
مستقیم در ارتکاب بزه دارند، اما معاون جرم دخالت مستقیم در وقوع جرم ندارد
بلکه به صورت غیر مستقیم دخالت میکند.